رد شدن به محتوای اصلی

Negahi Be Arman Nameh Orod Bozorg / Farzaneh Sheida 3

ادامه :

یا باز بدون اینکه حتی خوانده باشد اول میگوید شما اول کتاب خودرا تمام کن آنوقت ,من همه را یکجا میخوانم ونظر میدهم واین شخص که حتی وقت نگذاشته است یک فرگرد را بخواند چه برسد یک جلد و ده جلد را حالا از راه رسیده و بیاید ونظری بااین شکل بدهد که من چگونه باید بنویسم ,کار کنم کی بخوابم ,کی بلند شوم تا نتیجه مثبتی از عملکرد خودداشته باشم و از کجا میداند نتیجه تا این زمان چه بوده است که نیاز به موقعیت ومکان بهتری داشته باشد ؟ بنظرمن تا جائی که دیده ام هرگز در هیچ کجای دنیا به هیچکسی اینگونه اظهار نظرهائی نمیکنند مگر اینکه خود دراینکار به شکلی نقشی داشته باشند یا درزمینه هائی به یاری همکاری هائی داشته ویا اشتراکی دراین کار داشته باشند وگرنه هیچ کجای عالم نخواهید دید که ناگهان کسی بیاید وبا گفتن ایجمله ی من که: امروز خیلی کار کرده ام وبسیارخسته شده ام ,بناگاه شروع کند باینکه جان من این که نشد, میدانی روش تو درست نیست بهتر است اینجوری باشی اونجوری نباشی ساعت کاریت را تغییر بده یا اصلا می شنوی ول کن و....ولی من نمیدانم دراین میان کی من اینرا به زبان آوردم که از کاری که میکنم ناراضی بوده ام یا بالاجبار بوده است یا آنرا دوست نداشته ام یاکسی مرا مجبور کرده است که اینکار راتمام کنم وحال اگر نکنم تفنگی برشقیقه ام میگذارند و تیری به مغرم خالی میشود, آری من بسیار کارکرده ام واحساس خستگی میکنم وحتی دستهایم نیز درد گرفته است اما بسیارازاینکه اینکاررا دراین بخش و آن بخش تمام کرده بودم شاد بودم ونیازی نبود کسی ازراه برسد و غرغری هم بکند و برود وخستگی کار را درمن جا بگذار و نه تنها کمکی بمن نکرده باشد بلکه با گرفتن وقت منی که میداند بشدنت خسته ام باز با سخنانی که شاید میشد لااقل وقت دیگری گفت بیشتر مرا خسته وبا ایرادگیری های نابجا ,حتی آزرده کرده است که چرا آخربه حرف دیگران تا به آخر گوش نمیکنید من نگفتم ازاین کتاب ونوشتن آن خسته شده ام چون ازکار ناراضی هستم نگفتم ناچارم اینکاررابکنم گفته ام که خسته ام یعنی الان برای من مناسب نیست که زمان را به گپ زدنی بگذرانم که درنهاتیت ختم شود به هزار و یک ایراد گرفتنی از مکن و نه حتی از کتاب وحال اینکه دراین میان نیز ازگوشه وکنار,البته اینرا هم می شنیدم که نویسندگان واستادان بیشماری بعُد سوم را شاهکاری ارزشمند وکتابی خوب وخواندنی میدانندولی من که واقعا با دل وجان , زحمت و وقت زیادی نیز برای آن مبذول داشته بودم ,نیاز به تائید بزرگان نداشتم که خود بزرگی بودند عالم دیده و نیازی هم به کتاب من نداشتند , من اگر متاسف و ناراحت میشدم واگر در بسیار مواردی از ادامه کار دلسرد میشدم بیشتراین حالتها تولید شده , از سوی اندکی افراد جاه طلب بود . هدف من دراین کتاب دقیقا ارتباط با مردم ساده سرزمینم بود و باز بعلت اینکه بزرگان واستادان و نویسندگان هریک خود , آنقدر در حد کمال دانش و دارای اندیشه ای باز هستند که نیاز نباشد تا برای ایشان, کتابی را بنویسم و نیز بدون شک و مسلما با اندیشمند ایرانی ما * ارد بزرگ فیلسوف عصر امروزِ ما ایرانیان که در ایران و خارج از کشور توجه همگان را بخود جلب کرده است بحد کافی آشنائی دارند و بر سخنان تمامی بزرگان جهان نیر آنقدر ارج می نهند که نیاز نباشد من بایشان با کتابم بگویم این مسیر درست است و تفسیر نظریات و سخنان ارزشمند فیلسوف کشورمان ارد بزرگ این است وآن را گفته اند وتفسیر کتاب این آرمان نامه این می شود و معنای فلان جمله در اصل اینگونه معناتئی میدهد و... چراکه خود این بزرگان ونویسندگان واستادان, درجایگاه خود بزرگانی با اندیشه های والا هستند که با دید منت واحترام به نظریات ایشان توجه داشته وعقیده ی هر یک از ایشان را نیز,با دیده ی احترام مینگرم ومیدانم که ایشان میدانند که سخنان هریک از بزرگان «گوهر ناب اندیشه های عمیق وآموختنی ست که میبایست آموخت ودردل وذهن حفظ نمود »و برای ایشان نیز تفاوتی نیست که چه کسی نویسنده وتفسیر کننده ی آن باشد چه فرزانه شیدا باشد چه هرکس دیگری! که هرکس نیز, درزمینه «اندیشه ها » حتی تک کلامی بنویسد که به نشروانتشار در آمده باشد, مسلما ایشان نیز در هر فرصتی که داشته باشند بجا و بموقع و مناسب با زمان خود بروی آن , توجه ودقت خویش را مبذول داشته و میدارندتا آنرا بخوانند حال درنام هرنویسنده ای که میخواهد باشدوزحمت اینرانیز بخود می دهند و زمان با ارزش خویش را نیز استفاده می کنند که اندیشه های فرد و افرادی دیگر در سراسر دنیا را نیز , هم بخوانند , چه با آن موافق باشند چه حتی مخالف ,چرا که مسلم است ,که اگر اینگونه نبود, خود یکی از بزرگان عالم و اندیشمند و استادی نبودند که ارزش و احترامی در جامعه داشته باشند و در جمع این بزرگان جائی نداشتند اگر ارزش آنرا نداشتند تا از زمره افرادی شناخته شوند که نام و مقامی برخود داشته باشند و ارزش خویش را نیز با دانش و عمل و سخن خود درجامعه ثابت نموده اند که لقبی را به دانش برخویش دارند القابی چون بزرگ و اندیشمند و استاد و...ودرواقع تفاوت بزرگان عالم با مردم عامی دنیا درهمین است که اندیشه ی باز ایشان مانع ازاین نخواهد شد که تمامی اندیشه های کوچک وبزرگ را دنبال کنند که توسط آن یا بردانش خویش افزوده یا بدنبال اندیشه ای تازه وناب درمیان آن باشند ,یا علاقمند به خواندن نوع تفکر انسانهای مختلف که معمولا علاقمندی اکثر بزرگان جهان است ویا نظری اندیشمندانه ت راباخواندن آن در فردائی همراه با آن کنندکه حال یا به مخالفت وموافقت با آن برخیزند چراکه همین ایشان هستند که سازندگان اندیشه های نوین برای جوامع هستندونظر موافق ومخالف ایشان نیز ارزش کاری را نشان خواهد داد ویا به اثباتی میرسد یا نمیرسد درست بمانند برگه امحتانی که یا نمره ی مناسب خود را میگیرد یا نمیگیرد ودرعین حال هم ایشان هستند که آنقدر دید وسیعی دارند که بدانند ازیک کودک نیز میتوانن چیزی یاد گرفت وبادیدن وخواندن وگوش دادن به فکر او حتی به اندیشه ای رسیده و برسندچرا که حداقل درپاکی اندیشه ی «کودک »همواره دردرون وبیرون دل و مغز خود, هر نظر و اندیشه ای هرچند کودکانه را عنوان بدارد لااقل صادقانه است وبسیار کشفیاتی ست که ازاندیشه کودک در تخیلی برخاسته است و کاشفین ومخترعین آنرا از شکل تخیل به واقعیت تبدیل کرده اند و آنچه ارائه داده اند , کاربردی برای همگان نیز داشته اند.ودراین میان در طی نوشتن این کتاب همواره ومداوم درتعجب و شگفتی از فکر مردم ازخود می پرسیدم براستی مردم بدنبال چه هستند؟ وچه چیزی را میخواهند ؟از کتابی بیاموزند برای چه کتابی میخوانند ؟درخواندن کتاب چه هدفی دارند ؟ آیا توقع دارند که بازکردن کتاب مثل «چراغ جادو »از داخل آ ن کسی بیرون بیاید و بلافاصله معجزه زندگی را برای ایشان انجام دهد یا نزدخوداینگونه نیت کرده و آرزو کنند که: این کتاب را باز میکنم و فقط باز میکنم و به آن نگاه می اندارم اما یا چراغ جادوی داخل کتاب وجادوگر میان آن , تو باید آرزویم را برآورده کنی !!! و البته که اینرا نیز میدانیم که:
نابرده رنج گنج میسر نمی شود و تا انسان ازآنچه می آموزد استفاده ای نبرد دیگر دانستن یا ندانستن آن یا خواندن یا نخواندن کتابی و علمی و حرفه ای هرگز , به پشیزی هم نمی ارزد و اینکه بدانیم کتاب آرمان نامه ای هست و کتاب بعُد سومی بر پایه ی آن نوشته شده است نیز هیچ علم و دانشی را درپی نخواهد داشت اگر خوانده نشود وهیچ اندیشه ای را به فکر نمی برد اگر ندانی محتوای آن چیست یا بخوانی وتنها به دید انتقاد بخوانی که نویسنده ای این کتاب یک « زن » است و کسی و چیزی را بدون حتی آگاهی از محتوی متنی وکتابی به سردی کشیدن وبی ملاحظه نظریه ای بی خردانه ابزار داشتن نیز براستی ,حق انصاف نیست که به نوعی شاید دشمنی ست . آنهم با اندیشه هائی که اگر ارزش آنرا نمی دانند یا از آن بی خبرند یا نخوانده اند یا اصلا علاقه ای شاید بدن نیز ندارند, لااقل با مخالفت و دادن اظهار نظری نیز صرفنظر کنند وحداقل شاید بهترآن است که سکوت کنند, آنهم بخصوص در زمانی که هر یک از فرگرد های * ارد بزرگ وهریک جمله ی اندیشمندانه و فیلسوفانه ایشان خود معنائی از زندگی را دارد وتمامیت معنائی که می شد و می شود با آن به خوشبختی رسید و با آرامش و راحتی خیال همراه امید به خود و به زندگی توسط آن به قدرت فکر و نیروی اندیشه وخرد در زندگانی پی برد به آن رسیده و زندگی آرام و خوبی درآرامش و اندیشه های والا داشت. و با اینوصف حتی درمیان هزاران مشکلی که می تواند در طول زندگی گریبان گیر آدمی شود ,خود را شاد و آرم احساس کرد که خردمند به هرچیزی خود را نمیبازد و براحتی نیز از زندگی ناامید نمیشود ونیاز دانائی وخردمندی نیز داشتن دانش آن است . من اما درطی گردآوری همه ی آنچه برای آرمان نامه کنار گذاشته بودم , مطالب متنوع علمی ,اشعار شاعران واشعار خودم که با دقت وحساسیت فراوان برای نوشتن ودرکنارهم گذاشتن هریک از آنها استفاده برده هریک را بکار می بردم وساعات بیشماری را هم که بدون حتی استراحت وبا صرفنظر کردن از خوردن حتی غذای روزانه ام گذشت این واقعا بسیار برایم جالب بود که یکی از راه میرسید وبعد از مدتها که تعداد زیادی ازفرگردها به نشر درامده بود میپرسید این کتاب را شما خودتان مینویسید ؟ مطالبش را از کجا میاورید دیگری که بارها بر فرگردی خوانده یا نخوانده هزار تشویق کرد ودستی زده بود بناگاه میگفت تابحال فکرمیکردم مطالبی که مینویسید همه ترجمه از منابع گوناگون است ! شخصی دیگر از راه رسیده گفت مطلبی وکتابی نباید اینهمه طولانی باشد شخصی دیگر بناگاه باین تکیه کرد که هرچقدرهم کتاب مهم ,بهتراست اول بفکر خودت باشی بعد کتاب ومن اگر درجای تو بودم نوشتن از* ارد بزرگ ونظریات ایشان را, تابحال صدباره رها میکردم وبخودم وزندگیم میرسیدم و... تنها چیزی که دراین میان بیش ازهمه احساس کردم این بود که من یک «زن» بودم ! یک « زن » بودم که مینوشت و مشکل هم همین بود وبس! نه هیچ چیز دیگر!که همه بخود اجازه میدادند برایش تعیین وتکلیف کنند که چگونه کار کند چگونه فکر کند چگونه بنویسد چطور عملکردی را دنبال کند و.... حس واقعی اینرا که چون زنی نویسنده هستم بااینگونه برخوردها روبرو میشوم با تمام دلم احساس کردم که بر اساس آن امده و بگویند: به زندگیت برس کارهای زندگی وفرزندانت مهمتر هستند سلامتی خودت را دریاب , ‌یااین مطالب را ازکجا میاوری مگر درفکر تو چقدر مطلب میتواند وجود داشته باشد وتعجب دراینکه مگر مغزی میتواند اینهمه گفتنی را یکجا درخود جای دهد...




ادامه در آدرس

http://b4armannameh.blogspot.com/2010/03/blog-post_9021.html

   Home Improvement Projects
Click here to find experienced pros to help with your home improvement project.
Click Here For More Information
 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

ارد بزرگ میگوید: آنکه میگوید همه چیز خوب است و بدی وجود ندارد، با کسی که همه چیز را اهریمنی میپندارد تفاوتی ندارد.

ارد بزرگ میگوید: آنکه میگوید همه چیز خوب است و بدی وجود ندارد، با کسی که همه چیز را اهریمنی میپندارد تفاوتی ندارد. برآیند چنین افکار سخیفی به چاه نیستی درافتادن است. تنها کسانی خوبی را خوب میبینند که بدی و اهریمن را باور داشته باشند و از آن پرهیز کنند در برابر تفسیر ایرانیان از هستی که به آمیختگی نیک و بد باور دارند، دو تفسیر دیگر نیز از هستی وجود دارد که دو روی یک سکه اند. سکه ای با نام "صلح مسیحی" که در یکسو باور دارد همه چیز خوب است، اما در سوی دیگر میپندارد «همه چیز خطاست». باورمندان مسیحیت به اندازه ای که اخلاق را باور دارند، زندگی را محکوم میکنند، چرا که اخلاقیات مسیحی در جایی فراتر از زمین [آسمان؛ ملکوت خدا] قرار گرفته است، عیسی فرمود: [مردان خدا هیچگاه زن نمیگیرند] همچنین فرمود: [مال سزار را به سزار دهید، مال خدا را به خدا]. ازین رو بهترین گونه ی زیستن از دید دینباوران مسیحی راهبه گری و پرهیز از هرگونه بهره گیری مادی از گیتی است و همه کوشش مسیحیان در فرا رفتن از کششهای زمینی است. آنها تنها، خدا و ملکوتش را خیر مطلق میبینند. «اما هنگامی که حس حقیقت جویی که مسیحیت آ...

شرم بر سرزمینی که کودکانش از فقر و بیچارگی، بر کف خیابانها می خوابند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

سختی و رنج، باید در درون ما نیرو و انرژی حرکت به سوی خوشبختی و نیکروزی را فراهم آورد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی گذشتن از سختی های پیش رو، چندان سخت تر از آن چه پشت سر گذاشته ایم، نخواهد بود. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی پاکترین نگاه مهرآمیز را، در چشمان پدر و مادر خویش، جستجو کن. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی پاسداشت مهر پدر و مادر، یکی از بزرگترین خوشبختی هاست. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی پدر و مادر خویش را، بی دریغ ستایش کنیم و آنها را غرق بوسه سازیم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

استاد عالیقدر فیلسوف "حکیم ارد بزرگ" بزرگترین فیلسوف حال حاضر جهان

استاد عالیقدر فیلسوف "حکیم ارد بزرگ خراسانی" بزرگترین فیلسوف حال حاضر جهان است . فیلسوف حکیم ارد بزرگ توانست اشکالات فلسفه کهن ایران را ، به شکلی مدرن بر طرف نموده و فُرمی نوین به آن ببخشد تا فلسفه ایران بتواند همواره خود را در طی زمان، بروز نموده و همپای دیگر دانش ها کارکرد واقعی خود را داشته باشد . واقعیت آن است که تا اوایل دهه هشتاد خورشیدی تنها جسدی از فلسفه باقی مانده بود کمتر فیلسوفی خود را فیلسوف معرفی می نمود بیشتر متخصصین عرصه فلسفه خود را جامعه شناس و یا کارشناس حوزه تاریخ و مسائل اجتماعی می نامیدند اما اندیشه ها و سخنان فیلسوف کشورمان حکیم ارد بزرگ توانست خون گرم و تازه ایی باشد در شریانهای فلسفه بی جان کشورمان و اینگونه بود که فلسفه ایران بار دیگر از جای برخاست ، در واقع فیلسوف بزرگ ، حکمت و فلسفه ایرانی را دوباره قابل استناد نمود . از این رو حکیم ارد بزرگ را "پدر فلسفه نوین" ایران می نامند .  کتاب سرخ حاوی اندرزها و پندهای فیلسوف بزرگ است . این کتاب بسیار ارزشمند دوستداران فراوان در سراسر جهان دارد و به زبانهای گونا...