رد شدن به محتوای اصلی

ارد بزرگ میگوید: آنکه میگوید همه چیز خوب است و بدی وجود ندارد، با کسی که همه چیز را اهریمنی میپندارد تفاوتی ندارد.

ارد بزرگ میگوید: آنکه میگوید همه چیز خوب است و بدی وجود ندارد، با کسی که همه چیز را اهریمنی میپندارد تفاوتی ندارد. برآیند چنین افکار سخیفی به چاه نیستی درافتادن است. تنها کسانی خوبی را خوب میبینند که بدی و اهریمن را باور داشته باشند و از آن پرهیز کنند

در برابر تفسیر ایرانیان از هستی که به آمیختگی نیک و بد باور دارند، دو تفسیر دیگر نیز از هستی وجود دارد که دو روی یک سکه اند. سکه ای با نام "صلح مسیحی" که در یکسو باور دارد همه چیز خوب است، اما در سوی دیگر میپندارد «همه چیز خطاست».

باورمندان مسیحیت به اندازه ای که اخلاق را باور دارند، زندگی را محکوم میکنند، چرا که اخلاقیات مسیحی در جایی فراتر از زمین [آسمان؛ ملکوت خدا] قرار گرفته است، عیسی فرمود: [مردان خدا هیچگاه زن نمیگیرند] همچنین فرمود: [مال سزار را به سزار دهید، مال خدا را به خدا]. ازین رو بهترین گونه ی زیستن از دید دینباوران مسیحی راهبه گری و پرهیز از هرگونه بهره گیری مادی از گیتی است و همه کوشش مسیحیان در فرا رفتن از کششهای زمینی است. آنها تنها، خدا و ملکوتش را خیر مطلق میبینند. «اما هنگامی که حس حقیقت جویی که مسیحیت آن را به والایی گسترش داده است در اثر دروغ و ریاکاری همه ی تفسیرهای مسیحی از جهان و از تاریخ دچار دل بهم خوردگی میشود؛ این آغازیست بر بازگشت از "خدا راستیست" به باورداشت پی ورزانه ی "همه چیز خطاست" یعنی بودایی گری در عمل (اراده ی قدرت نیچه)». نیازهای اندامی و روانی باورمندان به مسیحیت و همه دبستانهای همانند آن، در زمین پاسخ داده نمیشود، چرا که ارضای امیال زمینی، گونه ای کردار شر و در راستای هرج و مرج به شمار می آید، خیر تنها در ملکوت جای دارد [مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک] ازینرو باورمندان بدین دبستان آرزو دارند که [باز همانجا رویم، جمله که آن شهر ماست]. اما هنگامی که بازخورد نیازهای زمینیشان را در ملکوت هم نمیبینند ناامیدانه و هیچ انگارانه میپندارند که همه چیز پلید و اهریمنیست و این همان "به چاه نیستی در اوفتادن است"

در پیرو گفتارمان به اندیشه ی آباء کلیسا به ویژه سنت اگوست قدیس برمیخوریم که برین باور بود، آدم پیش از گناه نخستین، به شوند آنکه اراده اش اراده ی خدا بود در رایشمندی و خوبی مطلق به سر میبرد اما پس از آنکه نافرمانی و گناه نخستین را انجام داد، محکوم شد تا در هرج و مرج ناشی از هبوط، به بردگی همنوعانش بپردازد. دیدمان مسیحی به گستردگی در فلسفه ی سیاسی آن به چشم میخورد، به گونه ای که میتوان اندیشید تفاوتهای بنیادین فلسفه ی سیاسی تامس هابز و جان لاک به گونه ای بنیادین همان دو روی سکه اندیشه ی مسیحی است. جان لاک، نیک کرداری آدمی را عقلانی، طبیعی میداند [نمودار صلح مسیحی زیر پرچم خدا] در حالی که هابز آدمیان را دسیسه جو و خواستار سود بیشتر میداند [نمودار هرج و مرج آدمی پس از هبوط]،
و اما آیا فراسوی خیر و شر مسیحی، نیک و بدی نیز یافت میشود که ما را نه بایسته "خیری مطلق" بگرداند و نه در گرداب هیچ انگاریِ "همه چیز شر است" غرقه مان سازد؟
کمینه از دیدگاه فرزان ایرانی راهی هست. از دیدگاه فلسفه ی گاتاهای زرتشت، نیکی و بدی همچون دو گوهر همزادند، دو افته ی مینوی که از ازل بوده اند، دو برادر، که هیچگاه یکدیگر را ندیده اند؛ آن دو به موازات همدیگر در خواب به سر میبرند. واژه ی اوستایی که برای خواب به کار رفته است khvafna میباشد و این دو گوهر همزاد که در خواب بودند، در اندیشه ی نخست-اندیش (صفت کیومرث نخستین آدمی) با یکدیگر گمیختند و ازین برهم آیی، گیتی، آبستنِ جنگی تا همیشه، میان نیک و بد شد.
دوصد شگفت آنکه فردوسی پاکزاد در بخشِ "دیدن سیاوش افراسیاب را" از زبان افراسیاب میگوید:

از آن پس چنین گفت افراسیاب / که " بد" در جهان اندر آید به "خواب"
ازین پس نه آشوب خیزد نه جنگ / به آبشخور آیند میش و پلنگ
[افراسیاب میگوید با آمدن سیاوش، بدی چون گذشته ی پیش از آفرینش به خواب مینوی خویش بازمیگردد].
در حقیقت، حس کردن واقعی نیک و بد تنها زمانی روی میدهد که نایکسانی و "اختلاف پتانسیل" آن دو را درک کنیم. به ویژه در جایی که مقیاس سنجش ما مقیاسی"گسسته" باشد مانند زمانیکه نیکی و هستیوری و زندگی و شادی و سپنتامینو در یکسو هستند و بدی و نیستیوری و نازندگی وغم و اهریمن در سوی دیگر
در این میان میتوانیم به دیدگاهی دیگر از ارد بزرگ پیوند بخوریم، ازین قرار::
« در جهانی که باشندگان باختری آن همه چیز را "خیر" میدانند [مسیحیت] وهستیوران خاوری اش "شر" میپندارند [بوداییت]، تنها در "ایران" دل زمین میتوان سخن از جنگ میان "خیر و شر" زد [زرتشتی گرایی]».



مسعود اسپنتمان
انجمن گل سرخ
http://30min.mastertopforum.net/-vt348.html


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

استاد عالیقدر فیلسوف "حکیم ارد بزرگ" بزرگترین فیلسوف حال حاضر جهان

استاد عالیقدر فیلسوف "حکیم ارد بزرگ خراسانی" بزرگترین فیلسوف حال حاضر جهان است . فیلسوف حکیم ارد بزرگ توانست اشکالات فلسفه کهن ایران را ، به شکلی مدرن بر طرف نموده و فُرمی نوین به آن ببخشد تا فلسفه ایران بتواند همواره خود را در طی زمان، بروز نموده و همپای دیگر دانش ها کارکرد واقعی خود را داشته باشد . واقعیت آن است که تا اوایل دهه هشتاد خورشیدی تنها جسدی از فلسفه باقی مانده بود کمتر فیلسوفی خود را فیلسوف معرفی می نمود بیشتر متخصصین عرصه فلسفه خود را جامعه شناس و یا کارشناس حوزه تاریخ و مسائل اجتماعی می نامیدند اما اندیشه ها و سخنان فیلسوف کشورمان حکیم ارد بزرگ توانست خون گرم و تازه ایی باشد در شریانهای فلسفه بی جان کشورمان و اینگونه بود که فلسفه ایران بار دیگر از جای برخاست ، در واقع فیلسوف بزرگ ، حکمت و فلسفه ایرانی را دوباره قابل استناد نمود . از این رو حکیم ارد بزرگ را "پدر فلسفه نوین" ایران می نامند .  کتاب سرخ حاوی اندرزها و پندهای فیلسوف بزرگ است . این کتاب بسیار ارزشمند دوستداران فراوان در سراسر جهان دارد و به زبانهای گونا...

روان آدم های شاد، از بیماری و افسردگی، بدور است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

 کوشش و پشتکار ما را تراش می دهد ، درخشنده می کند و در نهایت گوهری می شویم که یک سرزمین به ما می بالد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی خیزش درونی، برای بهروزی هر چه بیشتر، نیرویی است که بسیاری آن را ندارند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی درون ما نباید میدان جنگ و ستیز باشد، آرام باشیم و بجای تحقیر سرنوشت خود، خویشتن را دوست داشته باشیم و تقدیر را از یاد نبریم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی دوری از آرمان و هدف، آشفتگی و پریشانی روان ما را در پی دارد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی فریادهای درونمان، به ما می گویند که تا چه اندازه، از خویشتن خویش دوریم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی روان، همواره تشنه پرواز و بالا بردن خواسته های آدمی است، این سرشت خوب، همان ریشه بالندگی آدمیست. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

شش درس تربیتی برای پدران و مادران

1‌- تعریف کردن داستان های مناسب برای آگاهی کودک : سعی کنید خاطرات آموزنده خود را در قالب داستانهایی کوتاه و مهیج برای کودک خویش تعریف کنید . انتقال تجربیات شما در قالب داستانهای کوتاه و یا دنباله دار موجب آگاهی و آسیب ناپذیری کودک شما در آینده خواهد شد . 2- فرزند خود را دوست داشته باشید : دوست داشتن کودک ، در زیاده روی برای خرید نیست نیاز کودک در گفتگو و تبادل نظر است . وقت گذاشتن و گفتگو نشانه واقعی دوست داشتن است . فیلسوفی نظیر ارد بزرگ می گوید : کودکان برای شاد بودن ، بیش از هر چیزی به گفتگو با ما نیاز دارند . 3- فرزند خود را با انضباط بار بیاورید: نظم به عنوان یکی از مصادیق بارز مسئولیت‌ فردی و اجتماعی همواره مورد بوده است. بنابراین والدین به عنوان الگوی رفتاری فرزندان نیاز دارند تا از طریق رفتار خود شیرینی نظم را به فرزندان بیاموزند از جمله مصادیق نظم و انضباط می‌توان به نظم در امور تحصیلی، نظم در سحرخیزی ، نظم در وسایل شخصی و ... اشاره کرد که شیرینی زندگی را چندین برابر افزایش می‌دهد و مشکلات آن را کاهش می‌دهد. 4- مسئولیت خانوادگی را به فرزندان خود آموزش دهید: شکل گیر...